تخته سیاه سه بعدی
حکایت زندگی در قاب شیشه ای زمان
|
|||||||||||||||
سنت ها در ازدواج بنا به فرهنگ هر منطقه مختلف است و یکی از این سنت ها تهیه جهیزیه برای شروع زندگی یک زوج در ابتدا است.در بجنورد جهیزیه مخصوص پسران است و دختران بجنوردی با یک چمدان به خانه شوهر می روند، اما در کاشمر هم مثل خیلی از شهرهای دیگر دختران جهیزیه کاملی را می دهند که بقول معروف یک سوزن هم کم نمی گذارند هرچی که لازمه یک زندگی است را پدرومادر دختر به داماد می دهند گرچه چند تیکه بزرگ مثل سرویس چوب کامل ،تلویزیون ، یخچال و در بیشتر مواقع یک خانه هم از طرف پسر داده می شود. حال چند عکس از جهیزیه یک دختر کاشمری را نظاره گر باشید و اگر قصد ازدواج دارید یک دختر کاشمری بگیرید.
دختران کاشمری بهترین دختران برای زندگی هستند ، بقول قدیمی ها زن زندگییند . خیلی از غریبه ها از کاشمر دختر گرفته اند چون کاشمری جماعت غریبه نواز است . دختران کاشمری در آشپزی ، خانه داری شوهرداری ، عزت و احترام خانواده شوهر، بچه داری و مقید بودن در مسائل زندگی و ایمان زبانزد هستند. بهمین خاطر مردان کاشمری هم خیلی خوشبختند . اگر هیچی نداشته باشند یک زن باوفا و خانم دارند... دو شنبه 6 مرداد 1393برچسب:رادیو,تلویزیون,رادیو و تلویزیون,بمباران,جنگ تحمیلی,عبدالحسین اسکندری, :: 15:1 :: نويسنده : مهرداد علی نژاد
هشتم مرداد ماه هر سال ما را به یاد رحلت انسانی مهربان و دوست داشتنی می اندازد. عبدالحسین اسکندری مجری توانای رادیو و تلویزیون،تهیه کننده و کارگردانی خلاق وباهوش که همیشه یادش در دلها زنده است . گرچه شاید نسل جدید او را زیاد بخاطر نیاورند اما بی شک نسل قدیم خوب برنامه های اورا بیاد دارند ،مخترعین و مبتکرین ، آزمایشگاه رایگان ، موتوریها، شما و سیما ، نیم نگاه و.....در تلویزیون و راه شب در رادیو که سالهای سال صدایش در شبها آرامش بخش دل مردم بود خصوصا در خوف بمبارانهای تهران در زمان جنگ تحمیلی ....
یادش گرامی و خاطرش زنده و جاویدان بقول خودش: مرا دریاب که دل دریایی من بی تو مرداب است پنج شنبه 12 مرداد 1391برچسب:مرغ,تلویزیون,رنگی,سانتی فیوژ,هسته ای,الکترونیک, :: 11:1 :: نويسنده : مهرداد علی نژاد
دیروز زباله های مردم کاغذ و تفاله چای و استخوان مرغ!!! بود. امروز تلویزون رنگی بیست و شش اینچ پارس فردا سانتی فیوژ های هسته ای ...!!!!
صبح سه شنبه هشتم مردادماه هشتادوهفت در بیمارستان آتیه تهران هنرمندی بزرگ با روحی لطیف با بدنی نهیف زخم خورده سرطان کبد چشم از جهان فرو بست و چراغ دیگری در عرصه هنر ایران خاموش شد. راهروها و استودیوهای رادیو و تلویزیون در طول این سالیان دراز صدای دلنشین او را بخوبی بیاد دارند. به جرات می توان ادعا کرد عبدالحسین اسکندری از بهترین مجریان صدا و سیما بود. صدای آرام بخش او در راه شب دوشنبه ها سالها التیام بخش دلهای آزرده خاطر بود و چه زود ازمیان ما رفت . او متولد1335 کاشمر بود و از سنین نوجوانی با ساخت فیلم زنگوله و کسب مقام در جشنواره به رادیو و تلویزیون راه یافت و بسرعت پله های ترقی را طی کرد و از برنامه های او می توان از آزمایشگاه رایگان، مخترعین و مبتکران،پویندگان،شما و سیما، گزارش موتور و..... نام برد. بازماندگان او دو دختر هنرمند بنامهای یلدا و آناهیتا هستند که دستی به هنر دارند.
اگر بخواهم از او بگویم ساعت ها وقت نیاز است ولی در یک کلام او بهترین بود سرشار از انرژی مثبت بود با دلی بزرگ و دریایی. از تلخ ترین روزهای زندگی من روز رفتن او بود. او شوهر خواهری نمونه بود بدون غلو مثل او من ندیده ام. برای من الگویی کامل بود وحال که نیست با خاطرات او دلخوشم.
جمله معروف او برای همیشه به یادگار ماند : مرا دریاب که دل دریایی من بی تو مرداب است یادش گرامی و روحش شاد باد پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:اسکناس , کهنه,500 ,تومانی,سرمایه ملی,تلویزیون,فرش, :: 8:58 :: نويسنده : مهرداد علی نژاد آیا شما حاضر می شوید تلویزیون خانه تان را بردارید و از پنجره خانه به بیرون پرت کنید ؟ آیا شما حاضرید فرش های منزلتان را بسوزانید ؟ آیا شما حاضرید تمام وسایل زندگیتان را از بین ببرید ؟ همه اینها قسمتی از سرمایه شما نیست؟ آیا پول های جیبتان را چطور؟ پس ارزشگذاری برسرمایه های مادی از انکارناپذیرترین مسائل است. عکس مقابل یک اسکناس 500 تومانی است که من براتون گذاشتم . گرچه که هرروز مثل این اسکناس ها زیاد می بینید. این سرمایه ملی ما باید اینگونه نگهداری شود؟ هدف من فرهنگسازی درست است. کمی فکر کنیم و ببیاییم راههایی که می شود از این پول ها که به سختی و با راه طولانی به دست ما میرسند را درست نگهداری کنیم . برای اینکه راههای جدید وابتکاری برای نگهداری اسکناس و مطالب و عکسهای دیگری در این زمینه ببینیم به ادامه مطلب می رویم. ادامه مطلب ... درباره وبلاگ
نام این وبلاگ را به یاد کارتون دوران کودکیم بنام تنسی تاکسی دو و چارملی گذاشتم.دو پنگوئن ماجراجو که هر بار با مشکلی روبرو می شدند و برای حل آن نزد آقای وپی می رفتند و او از داخل کمدشلوغش تخته سیاه سه بعدی خود را می آورد و با استفاده از آن تنسی و چارملی را راهنمایی می کرد. زندگی مثل یک پازل بزرگ است . من و تو ،اجزای آنیم ، زمانی زیباست که کنارهم قرار گیرند. موضوعات
آرشيو وبلاگ
وبلاگ دوستان
سایتهای مفید
تبادل لینک هوشمند
|
|||||||||||||||
|